وبلاگ :
... بر دلم بود!
يادداشت :
سخن سخت
نظرات :
1
خصوصي ،
14
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ياران قائم
روزي مجنون با هزاران شوق و آرزو به در خونه ليلي اومد و در زد صداي ليلي رو شنيد كه مي پرسيد : كيست مجنون گفت : منم در را باز كن اما ليلي در را باز نكرد !!! مجنون رفت و روزها در بيابان با آه و فغان سپري كرد كه چرا ليلي اش چنين كرده تا اينكه باز به در خونه ليلي رفت و باز هم در زد . ليلي پرسيد : كيست ؟ و مجنون جواب داد : توآم !!! و درب منزل گشوده شد . ...!