سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزه 12 رجب

به نام خدا

نمی دونم چرا امروز بعد از ظهر ؛ با شنیدن مداحی های تلویزیون اینقدر دلم گرفت ... امروز روزه گرفتم ..._ چه پُزی میدم  _ به فکر این بودم که سفره ساده باشه و ... هوس حلوا کردم .. پا شدم رفتم به اندازه یک پیش دستی پزیدم ، به آقامون گفتم گوجه فرنگی بگیره . زنگ رو زدن فکر کردم برگشته ، عجیب بود . 2 ثانیه هم طول نکشید . در رو باز کردم خانم همسایه یک کاسه آش آورده بود . دستشون درد نکنه قبول باشه . نان سنگک هم توی فریزر داریم در بیارم

بسه دیگه . منظور اینکه روزی هر چی باشه آماده میشه خواه ناخواه . چه بخواهیم و چه نخواهیم .

الهی شکرت .

یادمه چندین سال پیش بزرگواری گفت ، ما آدم ها اگر هنر کنیم گاهی وقتی سلامتیم به یاد تشکر از خدا می افتیم ، به هنگام بیماری از یاد می بریم که شاید این بیماری یا این مشکل دلیلی دارد و کار خدا بی حساب نیست . و بعد قصه عارفی رو تعریف کرد که بنا به اتفاقی فلج شد و به خدا شک کرد تا اینکه چندی بعد از دیار همسایه به دیار آن عارف حمله شد ... همه پسرها و مردها رو کشتند ، به این عارف که رسیدند و دیدند فلج است از کشتنش صرف نظر کردند و رفتند ، انجا بود که به یاد شکش به خدا افتاد و ناراحت شد ... توبه کرد و شکر گفت .

دلم برای ترم تابستون دانشگاه تنگ شده

دلم برای دیدن روی گل دوستانم تنگ شده .

التماس دعا

یا علی


» نظر