من و خودم
اولین سالی است که سال تحویلش را نزد پدر مادر و برادرانم نبودم . من بودم و خودم ؛ در کنار بازی منچ ، سفره ی هفت سین ما کمی آن طرف تر بر روی میزی کوچک به نظاره نشسته بود.ماهی های تنگ بی جان بودند چون دیگر فرزاد نبود که برایم آبشان را تعویض کند. سال تحویل شد ؛ امسال بر خلاف سال های دیگر نه موسیقی سال تحویل پخش شد و نه .... دو تا از شبکه ها دعای تحویل سال را پخش کردند؛ که برای همه سوال برانگیز بود . به خود تبریک گفتم ، اولین سال تحویل با خود بودن را ، هم به خود و هم به خودم . دعا کردم که خوش باشم با خودم ، سلامت باشیم و عاقبت به خیر ؛ و برای همه عزیزان . گوشی را برداشتم و به خانه مادری ام زنگ زدم ؛ با پدر صحبت کردم هم من و هم خودم ولی وقتی گوشی را مادر گرفت دیگر بغض امان صحبتم نداد ؛ گویی به یاد آوردم تمام زحماتی که مادر در این سالها برایم کشیده بود. سال گذشته پدر پیش دستی کرد و امسال ما ادای وظیفه نمودیم .
دلم می خواست عکس های حیاط کوچک خانه را برایتان می گذاشتم ولی صد حیف که خشاب رم ریدر را نمی یابم.
امیدوارم سال جدید با تمام اتفاقات مختلفش برای همه شادی و سلامتی و تندرستی را به همراه داشته باشد.
خدایا سپـاس
کلمات کلیدی :
» نظر