سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تحقیق آبخیزداری من 1

موضوعات کلی ای که باید مطرح شوند .... به صورت زیر( اگر کمه یا زیاد، بگین رفعش کنم):
نقش آبخیزداری در اقتصاد کشور ؛ نقش آبخیزداری در توسعه ایران
نشان دادن اهمیت اش (اهمیت این بخش از این جهت که خیلی از خاکها که اهمیت عمده برای کشاورزی دارند را میتوان با همین عملیات آبخیزداری کنترلشان کرد  و نگذاشت که زمین ها و خاک هدر رود .) (حجم عظیمی از خسارت داریم فقط به خاطر اینکه سهل انگاری در بخش کشاورزی کرده ایم) (این مسئله چطور میتواند کمک کنه که صرفه جویی کنیم در بخش کشاورزی)
چه فعالیت هایی در ایران شده ؛ چه فعالیت هایی در دیگر کشور ها انجام گرفته
سیاست گذاری اصلی این بخش

آمارمورد نیاز:
سالانه چقدر هزینه در اثر از دست دادن منابع خاک آبخیز داشته ایم ؛ سالانه چقدر مرتع و جنگل و زمین کشاورزی و آبخیز از دست می دهیم
سهم در
GDP
- تولید نا خالص داخلی( اینجا معادل ملی هم میتونه باشه ، یعنی تولید ناخالص ملی)
ارزش افزوده آبخیزداری ( به قیمت ثابت)
 ارزش ریالی محصولا ت تولید شده
تعداد شاغلین بخش و سطح تحصیلات آنها
درآمد های بخش (اگر درآمدی داشته باشد)
تعداد حوادث سیل در حوزه های آبخیز
و یه سری از امارهای دیگه نمی دونم چیا هستن!                                                                   

فصل اول:  بیان کلی موضوع
            هدف
            بیان کاربرد
            مشکلات کار
            ترکیب منابع

فصل دوم
:چه کارهایی قبلا در مورد این تحقیق صورت گرفته >> اینو نمی خواد. لازم نیست برای کار ما
فصل سوم
: روش بررسی
فصل چهارم
: برآورد ها و تحلیل ها و تفسیر ها
فصل پنجم
: نتیجه گیری پیشنهادات
نکته : برای جداول و آمارها؛ماخذ و فهرست منابع کاملا دقیق،نویسنده عنوان کتاب،سال و محل انتشار،ناشر

طریقه بدست آوردن ارزش افزوده بخش زعفران و سهمش در GDP:
سهم بخش زعفران در
GDP در جایی نیومده ، برای اینکه بتونیم بدست بیاریمش ... یه کار خیلی ساده باید انجام بدیم .میریم سهم زعفران را در بخش کشاورزی پیدا میکنیم (کاری نداره اصلا ، کافیه یه سری از امارش دم دست باشه)  بعدش این عدد رو تقسیم بر GDP میکنیم و به راحتی سهمش بدست میاد! فکر کنم برای آبخیز داری هم یه همچین چیزی باشه!
(یه نکته که ضمن بیان مشکلات تحقیق کردن و نبود آمار و عدم دسترسی اسان به یه سری منابع و ...در مورد زعفرون بهش اشاره شد این بود که چرا باید زعفران ایران رو به اسپانیایی ها ارزون بفروشیم و از اون طرف اونا بردارند بسته بندی هاشو تغییر بدهند و با قیمتی خیلی بالاتر به مردم دنیا عرضه کنند ... شاید برای همین بود که می گفتن نخبه ها بهتره برن دروس علوم انسانی رو بخونن ! چون تولید که صورت میگیره ، فقط یه سری اطلاعات لازم داریم که بدونیم چطوری میشه خودمون عرضه کننده مستقیم یه محصول بشیم نه اینکه یه عده مثل دزدان سر گردنه ، آنچه داریم را به بهایی ارزان بگیرند و خود با قیمتی بالا ...)
-----------------------------
آنچه تا کنون با آن دست یافته ام :
باید عرض شود یک سری اطلاعات در هم و برهم و بی ربط در زمینه آخیزداری و خاک و آب و حوزه های آبخیز ....(که شاید هم مرتبط باشند) . همه این مطالب را در کتابخانه دانشکده کشاورزی طی چندین روز از صبح تا عصر ، از روی کتابها " کُپ" زدم .(نمیذاشتن ببریم کپی بگیریم از روشون!) یک روز هم با مراجعه به سازمان مراتع و جنگلداری و ابخیزداری از کتابهای کتابخانه سازمان استفاده کردیم و الحق و الانصاف که خوب با ما برخورد کرده و راهنمایی کردند و بدون هیچ اخم و چون و چرایی گفتند بفرمایید کتابها در اختیار شما هستند!

ادامه دارد....


» نظر

ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود....

 

با هر بهانه و هوسی عاشقت شده است
فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است

چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود
گیرم که برکه ای نفسی عاشقت شده است

ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود
یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است

پر می کشی و وای به حال پرنده ای
کز پشت میله ی قفسی عاشقت شده است

آیینه ای و آه که هرگز برای تو
فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است

                                                                                       فاضل نظری


» نظر

کانون وبلاگ نویسان مذهبی

بسم الله الرحمن الرحیم
این جا ایران است...صدای ما را از کانون وبلاگ نویسان مذهبی می شنوید...!
دو حالت که بیش تر ندارد.یا این متن را نمی خوانی و یک راست می روی سراغ کامنت ها و برای بیش تر شدن بازدید کننده هایت - که این روزها خیلی علاقه داری کامنت ها تصاعدی بالا برود - کامنت می گذاری که:"مطلبت خیلی قشنگ بود.کولاک کردی.به من هم سر بزن.خوشحال می شم."غافل از این که این پست را مدیریت این وبلاگ به اختیار خود و به دعوت کانون وبلاگ نویسان مذهبی منتشر کرده است.
حالت دوم هم این است که دست و پا شکسته یا درست و حسابی این متن را می خوانی و کامنت می گذاری:"این ها یعنی چه؟"...یا این که "از وبلاگ تو بعید بود طرفداری یه گروه رو بکنی"...
خلاصه!خوانده یا نخوانده،موافق یا مخالف؛می خواهیم خبری را به گوشتان برسانیم.همه گوش ها جلو...جلوتر...!!:
کانون وبلاگ نویسان مذهبی از عید غدیر افتتاح شده و تا الآن فعالیتش را با عضویت 360 کاربر ادامه می دهد.واقعیتش را بخواهید می خواهیم بچه های وبلاگ نویس،به خصوص کسانی که مذهبی نویس هستند را در مکانی دور هم جمع کنیم تا با هم باشند و هم کمی یاد بگیرند که وبلاگ چیست - نه این که قبلا نمی دانستند - هم مسائلی که قرار است بدانند را در آن جا ببینند و بخوانند و نظر بدهند و هم این که در این دنیای بزرگ،اعلام موجودیت بنمایند.تعریف ما هم از مذهب خیلی وسیع تر از آن است که شما فکرش را بکنید.
از شما چه پنهان،انجمن هایمان برای فعالیت پایه می خواهند.کسانی را می خواهند که حرف برای گفتن داشته باشند.کسانی که دوست داشته باشند که درباره ی مسائل روز جامعه شان،تحلیل داشته باشند.و...
این همه مطلب را بلغور کردیم که بگوییم:شما پایه اید؟
اگر هستید:بسم الله
اگر نیستید:...چه بگویم؟خداحافظ؟؟...نه!!سلاااام!!!

» نظر

لا یکلف الله الا وسعها .... یانگوم بهتر بش عمل میکنه یا منِ !

دو شنبه 31 ام  .. مراسم سوم خرداد  .... خرمشهر را خدا آزاد کرد....
میهمان برنامه : بیژن نوباوه(برای سلامتی اش دعا کنین)
میگفت ما رو استحاله فرهنگی میکنند . بعدش هم رسید به لا یکلف الله الا وسعها   <<< فقط روی همین ذره بین میگیرم!
نقل قول: "امروز بزرگترین مشکل امریکا با ما اینه که ما بیست و هشت سال ایستادیم با همه فشاری که بوده ، بهترین جووونا رو داریم ، اگر دیروز زمانِ امام بود و ما جنگیدیم وظیفمون بود ، باید میجنگیدیم هر چی ام کشیدیم؛ باید میجنگیدیم مگه ما میتونستیم نجنگیم ناموسمون رو میبردن مملکت رو میبردن جنگِ اون روزِ ما جنگِ نظامی بود، دیروز باید میجنگیدیم خاک نگه داریم و..  امروز باید از نظر تکنولوژیکی بالا بریم . همه اینا هیچ کدوم کمتر از شهید باکری و شهید همت نیست . ما یه مانیفست یک مدل معرفی کردیم امام گفته نه شرق نه غرب .. ما! ما یعنی کشوری که در زمینه علوم فن اوری تکنولوژی اقتصاد فرهنگ تمدن ورزش ....
حسین رضا زاده رو باید رو چشممون بذاریم چرا؟ چون رزمندس . در این مدل ما نیاز به حسین رضازاده ها داریم در این مدل ما نیاز به اقتصاد دان ها داریم نیاز به نقاش قوی و گرافیست داریم و ... کشور پیشرفته کشوریه که توی همه این زمینه ها مدلش کامل باشه  به همین دلیله که آقا میگه جوون های  امروز کمتر از جوون های دیروز نیستند. بنده هم عرض میکنم بچه ها شما بسیار با استعداد تر از ماها هستید.  چرا؟ چونکه شما اون شرایط رو ندیدید ( درست ضبط نشده بود اینجاش!) و خوشبختانه کشور ما تونسته بره به اون سمتی که بتونه موفق باشه . و امروز بزرگترین وظیفه ما حفظ این کرامته . << لا یکلف الله نفسا الا وسعها >> میگه خدا کسی رو تکلیف نمیکنه مگر به اندازه وسعش. و آقای قرائتی یه حرف قشنگی گفت . گفت "الا وسعها" یعنی چی . یعنی من باید از اینجا پا شم اونجا برم بگم خسته شدم نرفتم! یا مثلا یکی به ما میگه من وسعم تموم شد من برم خونمون. یا میخوام برم جنگ بگن مثلا آمبولانسه پنچره خب دیگه نشد دیگه .گفت وسعها میدونی یعنی چی؟ میگن این مسافت رو چقدره می دوی میگی مثلا بیست ثانیه .میگه یه سگ دنبالت کنه چقدره میدوی؟ -- یه سگ دنباله آدم بکنه باور کن مسافت بیست ثانیه ای رو ده ثانیه ای هم میتونه برهمیگه وسع تو یعنی این! الا وسعها جمله بسیار بسیار سنگینیه در عرب! یعنی نهایت وسعمون ( بازم خوب ضبط نشده بود یه جمله 4 کلمه ای بود) هر کدوم در هر کجا که هستیم..."

 جلسه خیلی مفیدی بود . حداقل برای من و میدونم برای خیلی از رفقام! داشتم چیزایی که از اون فاصله و توی اون شلوغی ضبط کردم رو مجدد گوش میدادم که رسیدم به این آیه! یه سرکی هم به تفسیر کشیدم ببینم چی نوشته توش ( تفسیرالمیزان . جلد دو . صفحه 684 . سوره بقره آیه 286)  زیاد بود نمی تونستم بتایپم!
 ؟.؟.؟.؟. این سریال یانگوم رو که میدیدم یه شب به این فکر کردم که عجب آدمیه! خسته نمیشه با اینکه هدفشون فقط سیر کردن شکم عالیجنابه!(با بقیه هدفهاشون کاری ندارم) و گاهی پیش خودم میگم خب تا همین حد هم که فلان کار رو انجام داد بس بود ، اینا دیگه بهش ربطی نداشت ......... خب بماند!
؟.؟.؟.؟. میخوام درس بخونم دوباره ... تولدی دوباره ... شاید من جزء اون 4% ای باشم که راوی نور گفته بود.
دعا کن باشم!
پ.ن.1 . میگن هر روز میتونه برای آدم عید باشه ،‏منم میگم هر روز میتونه برای آدم تولدی دوباره باشه .
پ.ن.2. حرفای اقای نوباوه سرشار بود از تواضع! وگرنه ما که میدونیم کیا رفتن جنگیدن و چه بهایی رو پرداختند برای آسودگی ما.
پ.ن.3. چیزی که گفتن و منو بیشتر راغب کرد به درسی که می خونم این بود که ؛ اونا (ملل پیشرفته ) از دکترا و نمی دونم چیای وارداتی استفاده میکنن و در عوض مغز های کشورشونو وا میدارند به اینکه برن جامعه شناسی و علوم انسانی و یا علومی که فقط خودهاشون که فرزند اون جا هستن میتونن بفهمن و دلسوزانه کار کنن رو بخونن --- خودمم نفهمیدم فعلها رو چطور نوشتم


» نظر

نمایشگاه ! 29 اردیبهشت من

بسمه تعالی

1.هفته گذشته برگزاری نمایشگاه کارآفرینی (همه لباس های مربوط به هر استان رو دیدم ؛ حاشیه هاش مورد نظر نیستن الان!)
2. امروز صبح که داشتم مثل همیشه پاکترین هوای تهران رو تنفس میکردم(تو آزادی) برگه های تبلیغاتی رو دیدم که جلب توجه میکردن.."بیکار چرا؟!" ( اون ورشم آدرس یه آموزشگاه  تعمیرموبایل !)
3. رفتیم نمایشگاه رسانه های دیجیتال! جالب بود ، از اونجا که برگشتیم یکی از بچه ها گفت: چه خبر؟ چطور بود؟  تنها جوابی که میتونستم بدم : خیلی ها رو دیدیم،  کلی هم ادرس سایت ، که اکثرشونو قبلا هم داشتیم! البته چند تا برنامه سخنرانی هم داشتند امروز و فردا.

 

4. عدالتخانه هم حضور داشت و برو بچز عدالتخواه .... تا دیدیمشون یاد آقای شـ....  و خودکارش و نشست با بچه های صدا و سیما و ... که مرور اون خاطرات]خنده[ !    ... یه چیز دیگه که جالب بود ، این بود که تو همین عدالتخانه یک طرف عکس سید حسن نصرالله بود و مالکوم ایکس با یه عکس از فیدل کاسترو ... مقابلش عکس چگوارا و شهید چمران و یه عکس دیگه! وسط و روبروی جایی که ما ایستاده بودیم هم عکس امام خمینی بود . جالب بود همه عدالت خواه .  چیز دیگه ای که نظرمو جلب کرد عکس مسجدالاقصی!!!! و امام خمینی بود! نمی دونم تا کی میخواهیم عکس قبه الصخره رو به جای مسجدالاقصی بزنیم این ور اون ور ... از بچه های عدالتخواه کمی بعید بود. (شایدم منظورشون نمایش قبه الصخره بوده و اصلا ربطی به مسجدالاقصی نداشته! نمی دونم واقعا!!)

5. بعد نمایشگاه هم ... برنامه کلاس درس به راه بود!
6. کلاس سپری شد و ما راهی خونه ، سر راه موقع خروج، یه سرکی کشیدیم به نمایشگاه لباسهای ایرانی! جالب بود ... خوشمان آمد!
7. خسته بودم و فکر اینکه یه نمایشگاه دیگه هم جایی باشه و بگن بریم حتی به ذهنم خطور نمی کرد! خدا رو شکر نه نمایشگاهی بود و نه کسی بود که بگه بریم و نه رمقی.
8.تیتر امروز کیهان !

راستی یه لینک که برای اولین بار میدیمش!   اقتصاد پنهان

پ.ن. هیچی!


» نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >